"تلخ ترین اشک هایی که بر گورها ریخته می شود، برای حرف های نگفته و کار های نکرده است."
هریت بیچر استو
ساعت به شش بامداد میل می کند
"تلخ ترین اشک هایی که بر گورها ریخته می شود، برای حرف های نگفته و کار های نکرده است."
هریت بیچر استو
ساعت به شش بامداد میل می کند
گفته ام من قصه ها را بارها
خسته ام خسته ازین تکرارها
یلدا هم گذشت
مثل همه شب های دیگر سال
می خواهم از مدخل "یادگیری" گریزی به سیستم آموزش پزشکیمان بزنم .
شاید هیچ جای دیگری اصطلاح "crystalyzed learning" و "segmental learning" به گوشتان نخورده باشد
سلام مادر
سلام از راه دور
میخواهم در این سکوت و تاریکی که با کمی نور زرد لطیف شده برایت بنویسم
یکّی بودُ یکِی نبود یه قصهس
اما همه قصه ها مثلِ هم نیس
قصه ی من ، قصه ی من میدونم
قصه ای که دلت می خواد بگم نیس
پیش نوشت : تقدیم به مادرم که بی اغراق مهربانترین موجود جهانم است.
بچه تر که بودم
نگاهم به چشمان زیر عدسی گود رفته پدر بودو آوردن عینک
پیش نوشت: همزمان موسیقی "poala" از Mikis theodorakis را با من و "او" همراه شوید.