که راه حل غم انگیزی، دوباره توی سرت باشد
دلی نباشد و دلتنگی، بهانه ی سفرت باشد
که راه حل غم انگیزی، دوباره توی سرت باشد
دلی نباشد و دلتنگی، بهانه ی سفرت باشد
کاروان ها در سکوت و دزدها در قال و قیل
سال ها این دشت نشنیده ست آوای رحیل
ظهر مرداد است و این گرما و دم این روزها
یاد دنیای تو می اندازدم این روزها
مثل گنجشکی که طوفان لانه اش را برده است
خاطرم از مرگ تلخ جوجه ها آزرده است