پیش نوشت: همزمان  موسیقی "poala" از Mikis theodorakis را با من و "او" همراه شوید.
به زندگی بی تو عادت میدهد خود را شب و روز
میان مسکن های بی رحم و موقتی
میان نیکوتین که حالا کم کم به جویدنی شیفت پیدا کرده تا تارش تار و پودش نگسلد
قول داده است که عادت کند
نه فقط به نبودنت
که به ساخت و پاخت خویش نیز
و حل شود در این حجم جمود
و غرق شود در این قدر سکوت
سکوتی نادیدنی
سکوتی در جلد هیاهو
جمع جمعِ بد مستیست انگار
تلفیقی از "camel" و "paola" میبردش به آنروز صبحی که نمیدانی چگونه بود.
چه خوب که نمیدانی
که قلم هم وقتی دانست گریستو کاغذم را کشت!
کملم از وسط میز سر میخوردو زمین می افتد
خیس است
همه اش خراب شده!
که نگارنده اینجا پلک دلش میپرد
مغزِ سرش میپرد
باید عینکم را بردارم
که شکستن یک مرد دانستن ندارد
که هرگز را باور داشتن سخت است عزیزِ من
فکر آن صبح لعنتی هی تلو تلو میخورد توی مغزم
میان خانواده هایی که ورزش صبحگاهی میکنند
تلو تلو میخورم
خجالت میکشد
سریعن سوار ماشینی میشود تا کمتر انگشت نشان شود
که حالا عذاب هرزه رویی را سخت میفهمد
او کمرش خم شده
نگاهت نمیکند عزیزِ من
دلهره دارد عصایش به زمین بیوفتد
که اگر بیوفتد
هیچ کس
گوشت با من است عزیز!
هیچ کس؛
دستش را نخواهد گرفت
میدانی چرا مینویسمت
آخر پیشم آمده بود
گفت من غرق زندگیم خواهم کرد این خودِ عاصی را
گفت نمیزارم داستانی شود زندگیم
گفت میخواهم داستانش را خود قلم بزنم
خود قصیده کنم
خود مرثیه کنم
خود بزیم
خود بمیرم
دیگر بس است
امروز دیدم بی دلیل دوباره برگشت
آری بی دلیل برای دیدنت
هنوز گوشت با من است عزیز!
از برای دیدن تو
زل میزند به چَشمانت
دیگر بس است
نگاه میکنی
چیزی میگویی
لبخندت لعنتی
آه لبخندت
آه لبقندت
آه...
نیکوتین ها و آمفی تامین ها و همه چیزو همه کس دنیا کم می آورند
این مردِ خوشحالِ موقتن شریف
همان است عزیز
همان که میخواهد کَمَت کند که اگر بیزار باشی مسرور هم میشوی ازین!
اما
یک نگاهت
یک کلامت
یک لبقندت
شیرینی می آوردش
مستِ مستِ مستش میکند
میبینی؛
خوب میبینیش
قهرمان خودش و خیلی ها بوده
حال و روزش کمی اما حالا خراب است
بغضی سرکش تنهاییش را میجَوَد
اما عزیزِ من
قول میدهم سرِ عقل بیاورمش
با هر زهرماری ای که شده
سر عقل می آورمش
که بسازد
و ببینی
او
با زور و منت
به بهشت هم نمیرود

پی نوشت:
هر گوشه ای که آدم غمگینیست
من شکلی از ادامه غم هاشم
این شعر را چرا به شما گفتم؟!
من که قرار بود قوی باشم