گفته ام من قصه ها را بارها
خسته ام خسته ازین تکرارها
یلدا هم گذشت
مثل همه شب های دیگر سال
یک دقیقه این ور آنور که فرقی نمیکند
اصلن چه کسی گفته طولانی ترین شب سال یلداست
خیلی هم زود میگذرد
احتمالن این شب را پیش عزیزانی جشن میگیریم
میگوییم و میخندیم و انار و هندوانه میخوریم
طولانی ترین شب سال شبیست که وقتی همه خوابند محکوم به اتمام رسالتت میشوی
شبی که قلبت را پتو پیچ میکنی
در صندوق عقب ماشینت میگذاری
تا ناکجا میرانی اما
اما اماها راه را بسته اند
باید برگردی
و ادامه بدهی
ترجیهت اینست که زبان بربندی و قلمت را به باد بسپاری
و ننویسی
و نگویی
فقط بخوانی و ببینی و بیاموزی و بسازی
تنهای تنهای تنها
یا مثلن مثل اولدوز شاگرد صمد با کلاغ ها دوستی کنی
یا بیگانه شوی چون بیگانه کامو
یا عشق را فریاد کنی چون نادر
یا آرزوی سید مهدی شوی و بخوابی تا به ابد
تا فردای طولانی ترین شب
طولانی ترین روز
نشود.

الهام گرفته از "یلدا طولانی ترین شب سال نیست" محمدرضا شعبانعلی

پی نوشت ۱: پادکست یلدای آقا معلم رو گوش بدین
ترجیحن در یک شب سرد
یلدا هم نبود نبود.

پی نوشت ۲: برای مدت نامعلومی یادداشت نمینویسم
نه که نخوام
حقیقتن فعلن تواناییشو ندارم
شاید فقط برداشتم از کتاب ها و فیلم هایی که میخونم و  نگاه میکنم رو بنویسم.